کد مطلب:28798 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

تار و مار شدن خوارج در زمانی کوتاه












2728. تاریخ الطبری - به نقل از ابو سَلَمه زُهْری -:علی علیه السلام، اسود بن یزید مرادی را با دو هزار سوار روانه كرد تا به سوی حمزة بن سنان (فرمانده سواره نظام خوارج ) در آمد كه سیصد سوار از سپاه خویش در اختیار داشت... و خوارج پیش آمدند و آن گاه كه به سپاه علی علیه السلام نزدیك گشتند، یزید بن قیس را كه سركرده [ دسته] اصفهان بود، ندا دادند و گفتند:ای یزید بن قیس! داوری تنها از آنِ خداست، هر چند اهل اصفهان نپسندند!

پس عبّاس بن شریك عبسی و قبیصة بن ضُبیعه عبسی، آنان را ندا دادند:ای دشمنان خدا! آیا در میان شما شُرَیح بن اوفی نبود كه بر جان خود زیاده روی كرد؟ آیا شما جز همانندان وی هستید؟!

گفتند:برهان شما چیست بر مردی كه گرفتار فتنه شد، حال آن كه ما توبه كرده ایم؟

سپس بانگ برآوردند:حركت، حركت به سوی بهشت! و آن گاه، به سپاه علی علیه السلام حمله آوردند، در حالی كه سواره نظام، پیشاپیشِ پیادگان بود.

سواره نظام، مسلمانان در برابر هجوم سخت آنان پایداری نكرد و به دو گروه پراكنده شد:گروهی به سوی جناح راست و گروهی به جانب جناح چپ. و آنان به سوی پیادگان روی آوردند. پس تیراندازان، به سوی ایشان تیر افكندند و سپس سواره نظام از راست و چپ به جانب آنان یورش آوردند و پیادگان با نیزه و شمشیر بر آنها تاختند و به خدا سوگند، چندان مجالشان ندادند تا آنان را از پای درآوردند.

چون حمزة بن سنان، فرمانده سواره نظام خوارج، هلاكت ایشان را نگریست، یارانش را ندا داد كه فرود آیند. هنوز فرود نیامده و استقرار نیافته بودند كه اسود بن قیس مرادی بر ایشان تاخت و سواران از جانب علی علیه السلام به سوی آنان فراز آمدند و در زمانی كوتاه، همه، تار و مار شدند.[1].

2729. تاریخ الطبری - به نقل از حكیم بن سعد، در وصف نبرد نهروان -:آن نبرد بیش از این به درازا نینجامید كه ما با اهل بصره درگیر شدیم و مهلتشان ندادیم. گویی كه به ایشان گفته شده بود:«بمیرید!». پس مُردند، پیش از آن كه اقتداری یابند یا غلبه ای پیدا كنند.[2].

2730. الإمامة و السّیاسة - به نقل از ثَعلَبی -:خوارج را دیدم آن گاه كه نیزه ها و تیرها به سویشان نشانه رفته می شدند، گویی بُزهایی بودند كه می خواستند با شاخ هایشان خود را از باران بپوشانند. سپس سواره نظام از راست و چپ به ایشان حمله آورد و علی علیه السلام در قلب سپاه [ بود و همه] با شمشیرها و نیزه ها به آنان تاختند. پس به خدا سوگند، لحظاتی بیش نپاییدند تا خداوند، هلاكشان كرد، گویی به ایشان گفته شده بود:«بمیرید!». پس مُردند.[3].

2731. الأخبار الطّوال - در بیان آغاز جنگ -:علی علیه السلام به یارانش گفت:«پیش از آن كه ایشان جنگ را آغاز كنند، به آنها هجوم نبرید».

پس خوارج ندا در دادند:داوری تنها از آنِ خداست، هر چند مشركان نپسندند! سپس [ همگی] همچون یك مرد، هماهنگ به سوی یاران علی علیه السلام تاختند. از شدّت هجومشان، سواران علی علیه السلام پایداری نورزیدند. خوارج دو دسته شدند:گروهی به جناح راست و گروهی به جناح چپ روی آوردند.

یاران علی علیه السلام به ایشان حمله آوردند. قیس بن معاویه بُرجُمی، از یاران علی علیه السلام، بر شریح بن اوفی تاخت و با شمشیر، ضربه ای بر پایش فرود آورد و آن را قطع كرد. پس وی با یك پا به نبرد ادامه داد، حال آن كه می گفت:نرینه، در بند [ نیز ]از آنچه برایش مانده حمایت می كند!

پس قیس بن سعد به او حمله كرد و نابودش ساخت و همه خوارج در یك جای از پا درآمدند.[4].









    1. تاریخ الطبری:86/5، الكامل فی التاریخ:406/2، البدایة والنهایة:289/7.
    2. تاریخ الطبری:87/5.
    3. الإمامة والسیاسة:169/1.
    4. الأخبار الطوال:210.